جدول جو
جدول جو

معنی پخش کننده - جستجوی لغت در جدول جو

پخش کننده
لاعبٌ
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به عربی
پخش کننده
Broadcaster
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پخش کننده
diffuseur
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پخش کننده
locutor
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پخش کننده
Rundfunksprecher
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به آلمانی
پخش کننده
ведучий
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پخش کننده
spiker
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به لهستانی
پخش کننده
广播员
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به چینی
پخش کننده
presentatore
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پخش کننده
omroeper
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به هلندی
پخش کننده
locutor
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پخش کننده
براڈکاسٹر
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به اردو
پخش کننده
সম্প্রচারক
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به بنگالی
پخش کننده
mtangazaji
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پخش کننده
радиоведущий
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به روسی
پخش کننده
방송인
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به کره ای
پخش کننده
アナウンサー
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پخش کننده
שדרן
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به عبری
پخش کننده
प्रसारक
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به هندی
پخش کننده
penyiar
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پخش کننده
ผู้ประกาศ
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به تایلندی
پخش کننده
spiker
تصویری از پخش کننده
تصویر پخش کننده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاک کننده
تصویر پاک کننده
آنکه چیزی را پاک و تمیز کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرا کننده
تصویر پرا کننده
پریشان کننده، متفرق کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشت کننده
تصویر پشت کننده
آنکه پشت کند مستدبر مقابل روی آورنده مقبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک کننده
تصویر پاک کننده
تمیز کننده نظیف کننده طهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخل کننده
تصویر اخل کننده
مخل موجب خل در کارها کارشکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
Snarling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
grondant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
gruñón
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
rosnando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
warkotliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
ричучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
knurrend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غرش کننده
تصویر غرش کننده
рычащий
دیکشنری فارسی به روسی